قصه ی عشق وغزل ورد جهانست هنوزچشم ما چون گل نرگس نگرانست هنوزدر غم و اشک فغان بیش میفکن خود رارود امید خدا در قلیانست هنوزاز می و ساقی و مطرب تو مشو غافل چوندلبری گوشه ی میخانه چمانست هنوزسیل غم گر چه کند شاخه ی زیبای گلیدل قوی دار که آن ریشه جوانست هنوزشعر من گر چه نیرزد به کلامی از اوحرف دل بود که گلبانگ زبانست هنوز،،سایه ،،ی شعر و غزل گرچه برفت از سرماچشمه ی شعر و غزل ،باز روانست هنوز بخوانید, ...ادامه مطلب