شهرکردی و مردم را بخنداندی.
پس بر او شد و گفت: ای مردک ! خجالت نمی کشی که در این
شهر می خوری و می خُسبی و هزل خادمان مردم را می کنی و
یاوه می بافی؟ !
شوخ گفت : از کدامین خادمان مردم سخن می گویی؟
غلام پاسخ داد: از همین بزرگان و حکام شهر سخن میگویم؟
شوخ بخندید و گفت: اگر اینان خادمان مردم بودی،پس چرا خراج
از این مردم بگرفتی و به بیگانه بدادی و خرج آنان کردی؟
آن زبر دستی که بخشد مال مردم را به غیر
کار او را "شَر "بدان جان برادر، نی که "خیر"
صمدآقا
خلستان صمد آقا1...برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 145