خلستان صمد آقا1

ساخت وبلاگ
قصه ی عشق وغزل ورد جهانست هنوزچشم ما چون گل نرگس نگرانست هنوزدر غم و اشک فغان بیش میفکن خود رارود امید خدا در قلیانست هنوزاز می و ساقی و مطرب تو مشو غافل چوندلبری گوشه ی میخانه چمانست هنوزسیل غم گر چه کند شاخه ی زیبای گلیدل قوی دار که آن ریشه جوانست هنوزشعر من گر چه نیرزد به کلامی از اوحرف دل بود که گلبانگ زبانست هنوز،،سایه ،،ی شعر و غزل گرچه برفت از سرماچشمه ی شعر و غزل ،باز روانست هنوز خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 106 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 20:06

شنیدم که شیطان خری باز کردخرک هم چریدن چو آغاز کردبه باغی برفت آن خر بی کمندچرید و بخورد فارغ از قید و بندزن صاحب باغ خر را چو دیدبه سوی تفنگی هراسان دویدبیاورد و خر را به یک دم بکشتخر افتاد و مرد  و ولو شد به پشتبیامد همی صاحب خر دوانخرش را به خون دید و گشتش دمانبه یک دم سر زن به ضربی بریددر آن  لحظه شویش بدانجا رسیدچو آنجا زنش را به خون خفته دیدخروشان  سر مرد بی خر پریدگرفت و بکشت و تنش پاره کردز خون زنش اینچنین چاره کرد!ز شیطان بپرسید یک رهگذرچه کردی در اینجا تو ای بی پدر؟!بگفتا فقط باز کردم خری!گناه خران را تو بر من نهی؟!چو خواهی که ویران کنی ملک راخران را در آنجا تو بنما رهاخر آزاد گردد اگر در دیاربر آرد ز مردم به یک دم دمار! خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 140 تاريخ : چهارشنبه 28 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:24

درود،درود،درود،

سالها می گذرد و می گذرد و می گذرد و زمانه می چرخد و می چرخد و می چرخد!

ما انسان ها نمی توانیم جلوی گذر زمان و گردش آن را بگیریم. حتی نمی توانیم بفهمیم چه بازی های می خوردیم!

بگذریم...!

بعد از مدت ها حوصله کردم بیام به وبلاگ سری بزنم.

شاید هنوز دوستی ،رفیفی ،کسی یادش باشد صمد آقایی بود ! خلستانی بود وحال و هوایی برای نوشتن! و صد البته خواندن!

امیدوارم دوستان قدیمی سلامت باشند .

خلستان صمد آقا1...
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 135 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 11:57

 گفتم چرا چنین است اوضاع اقتصادیگفتا که بنده دارم صد نان خور زیادی گفتم که پول نفتت آخر کجا ست اینکگفتا که داده  ام برصد شیخ و صد نهادی  گفتم نگاه  داری شام و یمن تو یکجاگفتا کجاشو دیدی ؟! غزه حلب رما خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 4 ارديبهشت 1399 ساعت: 8:22

به ره عشق  قدم  با دل و جان خواهم زد من اگر پیر شدم شور جوان خواهم زد بشود گر که میسر شکر شهد وصال سربازار جهان رطل گران خواهم زد به می و ساغر ما خرده مگیرای زاهد به در میکده صد جرعه روان خواهم زد به خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 3 آذر 1398 ساعت: 9:36

از یار خبر آمد اید بر ما امشب هین شهربیارایید با سازونوا امشب آن یاور زیبا رو وان بت که بود مهرو با لعل شکر خوایش آید به وفا امشب از عطرسرزلفش بلبل به فغان آمد سرواز قد رعنایش گردیده دوتا امشب از چشم خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 140 تاريخ : يکشنبه 3 آذر 1398 ساعت: 9:36

غلامی از غلامان دربار،  شوخی را دید  در بازار ، که هزل بزرگان  شهرکردی و مردم را بخنداندی. پس بر او شد و گفت: ای مردک ! خجالت نمی کشی که در این شهر می خوری و می خُسبی و هزل خادمان مردم را می کنی و خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 145 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 2:30

  آن شنیدستم که در راهی دراز پر ز سنگ و خاک و با شیب و فراز   یک مسلمان یک مسیحی یک یهود راه افتادند با هم صبح زود   چون که ره سخت است و مقصد بس بعید تا به شب هم نی توان بر آن رسید   طی ره کردند تا خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 154 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 2:30

یک دکل یک جا  یهو  گم شد، کسی چیزی نگفت خالی از نان دست مردم شد ،کسی چیزی نگفت   سهم خود را می برند از روی سفره ،ناکسان سهم مردم زهر کژدم شد،کسی چیزی نگفت   اختلاس و ارتشاء و رانت خواری در وفور وه خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 2:30

یک نفر باز اختلاسی کرد و از اینجا گریخت رفت و با خود برد پولی را و تا هرجا گریخت   گفتمش ای شیخ دیدی یک نفر باری دگر از شما و  زیر چشم دولت و "ناجا"  گریخت؟   در عجب هستم که با این چشم تیز خادمان ا خلستان صمد آقا1...ادامه مطلب
ما را در سایت خلستان صمد آقا1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samadaghao بازدید : 155 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 2:30